باز دلم می خواهد تا صبح بنویسم
|
امشب می خواستم یه چیزی بنویسم امروز تموم روز رو با خودکار و دفترم بازی می کردم … از صبح هر چه نوشتم همه شو پاره کردم نمی دونم شاید دارم اشتباه میکنم و خیلی زود از این … این روزها فقط دلم شعر می خواهد شعری که هر بار خواندنش خُردترم کند تا نابودی |
|
یوسف داداش سماعت ۸/۵ است. دلم میخواهد برایت بنویسم. دلم میخواهد اگر هم برای تو نباشد، برای خود بنشینم. اما نمی دانم چه طوری بنشینم. پا می شوم بخوابم. باز هم خواب. |
|
ازکنارم عبور می کرد تا اینکه قلم به دست گرفتم تا برایش نامه ای بنوِِیسم … سلام باز دلم شکست مثل همیشه بی صدا و ارام چقدر سخت است زمانی که باور هایت را در … باشم و از خیلی چیزهایی که اگربخواهم بنویسم حتی قلم نیز به گریه خواهد افتاد . … من روي حرف هاي شما خيلي فكر كردم و امروز صبح به كاترين گفتم كه او را خيلي دوست دارم و … |
|
فقط من و خدایم وقتی به انتهای جاده امید می رسی ، صدایی می شنوی که نجوا می کند ” ناگهان خدا” … شب شیرینی می رسد. و هر صبح شیرین . … پس نگار : بعد از دو سال دلم آوردم اینجا باز بنویسم … آه دلم. دلم امشب ، اشک نمی خواهد. دلم امشب ، ترس نمی خواهد. دلم امشب ،” دست” می خواهد … روزهای زیادی از زندگیم از دست رفت تا امروز مسافر درگاه خدا شوم |
|
سكوت مي كني.. گاهي دلت مي خواهد زانوانت را تنگ در آغوش بگيري … یک روز صبح از خواب بیدار می شوی و آرزو می کنی که گم و گور شوی! … گره تکتک بغضهایمان را باز میکنی. و دل … بگوييد رفته است تا ديگر. بـــاز … دوس ندارم اینجا زندگینامه بنویسم. |
|
چگونه یک متن عاشقانه زیبا بنویسیم. … چند سال دیگر دلت خواهد لرزید، برای منی که دیگر در گوشهترین جای قلبم، هر شب … چرا باز چشمانت را از من گرفتی؟ … من زندگی می کنم و برایش دلیل هم دارم : «دوست داشتن تو» … … امشب در انتظار یک شب بخیر تا صبح بیدار میمانم؛ ولی تو چشمهای زیبایت را به رویاها بسپار… |
|
من هم خیلی دلم میخواهد یکجور دیگر بنویسم ولی مرا میشناسند. دوست دارم صبح توییتر را باز کنم و فحش بنویسم تا شب. یعنی اینقدر عصبانی هستم! |
|
فردا صبح. انسان به کوچه می آید. و درختان از ترس. پشت گنجشکها پنهان می شوند. از زیر سنگ … گیرم کلید را در قفل چرخاندی .. دلت باز نخواهد شد! می دانم. من مرده ام. و این را فقط من می دانم و تو … بهتر است تا که قلم بردارم،روی برگ دل پر وسعت خود بنویسم. |
|
و فکر می کنم که این ترنم موزون حزن تا به ابـــــد شنیده خواهد شد. دیدی که سخت نیست تنها بدون من و صبح میشود شبها بدون من این نبض زندگی بی وقفه میزند |
|
هر وقت دلت خواست ، مهمانش کن در بهترین جایی که او می پسندد ، در قلبت. و به دستان … دلم پــــاييز ميخواهد،ترجيحا آذر مـــاه… بــــاران هم … میخواهم از کسی بنویسم که حسابی دلم هوایش را کرده،. از کسی که … خدایا باز تو میدانی برای هیچ چیزی طمع نکردم و از داشته هایم گذشتم که همگان نیز بهره … دوست دارم تو ایوون آیینت از صبح تا غروب. |
|
عکس و تصویر عاشق که می شوی لالایی خواندن هم یاد بگیر… شب … چقدر حرف دلم را منوط بنویسم؟ … پنجره ی باز کجا ؟ … پای دو چشمِ خیسِ خود ، تا صبح بنشستم … عکس و تصویر گاهی دلت میخواهد دنج ترین گوشه دنیا بنشینی و با خیال راحت دلتنگیها … |
|
او در این میانه، یث روز صبح با سری انباشته از درد بیخوابی و زبانی سنگین از … دلم میخواهد بالای پشت بامها و نوش گلدسته مسجدها بروم و جار بزنم: «مردم بدانید، دکتر ن. … حالا که کمی دلم خنث شده، چند لحظه ای مادرم را به حال خودش میگذارم تا باز به رفتار … حقه باز که حتی آن قدر ارزش برایش قائل نیستم که مشخصاتش را برایتان بنویسم، … |
|
در دفترچه خاطرات ذهنم ، اولین روز دیدارمان را مرور می کردم . … روانه بودم ، تا تو را در دامنه کوهی که از عطر دل انگیز زلف پریشانت ، آکنده شده … صبح زیبایت بخیر . … باز دلم میخواهد تا صبح بنویسم✍✍✍✍✍ · باز در شهر توام · تو را … |
|
بر دستان پر مهرت بوسه میزنم ، تا با گشودن چشمان دلربایت ، روزی دیگر … می برم · از تو به تو پناه می برم · باز دلم میخواهد تا صبح بنویسم✍✍✍✍✍ … |
|
مــیــــگی مهـــــم نیستــــــــ امـــا شبـــا تــــا صبـــح خوابـتــــ نمیبـــــره… بــــاخودتــــ … و باز نسیم گوارای گیسوان مشک بوی بته های گلاب را با آهنگ موزون تکان میدهد تا با لالهء خوش عذار و. نرگس و … و من چقدر دلم می خواهد همه داستانهای پروانه ها را بدانم که بی نهایت بار درنامه ها و شعر ها … نـبـودنـت بـاعـــث شــد کـمـي مــــدرن تــر بـنــويــســم. |
|
گفتم: خداي من، دقايقي بود در زندگانيم که هوس مي کردم سر سنگينم را که پر از … روحت ريختم تا باز هم از جنس نور باشي و از حوالي آسمان، چرا که تنهااينگونه مي شود تا هميشه شاد بود. … را می کشيد و اينگونه تا صبح عبادت می کرد. … دلم یه کوچه بی بن بست میخواهد و یک خدا تا با هم کمی قدم بزنیم. … خودت دیدی با چه حالی اومدم واست بنویسم. |
|
… ی یک انسان است. تو مرا می خوانی من تو را ناب ترین شعر زمان می دانم و تو هم میدانی تا ابد در دل من خواهی ماند … پـرستـوی کـوچـــکی کـه از کــــوچ زمستــای خــود بـاز گشتـه بود. و اکنون بهــــاری … و تـا دوبــــاره دیدنـت ادامـــه خـواهـــــد داشـــت … همين انتظارش غنيمت است درتنهایی شبهایم برای شب نشيني تا صبح. … میترسم بنویسم،تو نخونی |
|
دلم مي خواهد وقتي باغها بيدارند، براي تو نامه بنويسم. و تو نامه هايم … باز هم از عشق حرف برانيد تا از نو بياغازيد. اگر همهي … ساعت چهار ستاره مانده به صبح است پرنده اى … |
|
هر صبح، بر می خیزم تا دروازه های آسمان را به روی پنجره های بسته زندگی بگشایم. هنوز امید … دلم می خواهد یک روز که از خواب بیدار می شوم، گل های محمدی، جهانی شده باشند. دوست دارم هر … تمام شب از صبح بنویسیم، باز کم است و حق نور ادا نشده است. با این همه، … |
|
به قول حافظ: هنوز هم گر سر صلح است باز آی کزان مقبول تر باشی که بودی … هر چه می خواهی چشم بچرخان و آیینه ها را ورانداز کن مگر چند ستاره تا صبح دیدارمان باقی مانده است لیلا باور کن ! روی همین … دلم مي خواهد وقتي باغها بيدارند،براي تو نامه بنويسم. |
|
تا صبح. پهلو به پهلو می شوم. تا شب. این درو آن در می زنم. شاید کمبودت فراموشم شود … فقط میگی خدایا یه دقیقه ببینمش این دل وامونده. آروم شه…!!! همین. … می خواهـم با تـو عشـــــــــق بـازی کنـم … دلــــم پـــرواز می خواهـد … کـــه رویِ همـین صفـحـه بنوـیسم:. |
|
این زندگی از بس تنگ است قلبم را می زند. … که دلم یک بخاری می خواهد، چهار زانو بنشینم روی زانوهایش و آنقدر با شعله هایش بازی … گاهی تا میام بنویسم دلم گرفته یک فلانی دیگری می آید چهارزانو جلویت می نشیند و … دارد یادش می رود رقص را و عجیب خاک می خورد این روزها قلمی که شب ها را تا صبح یکریز. |
|
و زمانی که از لبانت شكوفه های عشق و محبت بیرون می اید … میخواهم بگویم و بنویسم تا شاید این دل بیقرارم کمی آرام شود … سلام به تو با معرفت که درنبودم باز هم بیادم بودی و منت بر سرم گذاشتی و یادی ازم کردی … یـادت بـاشد یـک نفر هـسـت که بـا یـادت هـر صـبـح گونـه سـبـز اقـاقـی ها را … چه خواهد کرد با ما عشق,پرسیدیم و خندیدی |
|
خداحافظ. بوی باران می دهد باز ،لحظه های خداحافظی … چـــــــــی بـــــنــــــویـــــــسم؟ … شايد تا نزديکيهای صبح … اون که رفته دیگه هیچوقت نمیاد تا قیامت دل من گریه می خواد. |
|
نمی دانی مابین عکسهایت چقدر گشتم تا بهترینش را انتخاب کردم. … بام تهران ساعت 3 صبح… یادت هست نفس؟ … این روزها و شب ها خیلی دلم می خواهد بیشتر ازتو بنویسم اما نمی توانم. … باز ديوانه مي شوم و دلم مي خواهد جان اين ساعت را هم بگيرم! سرم مي چرخد … |
|
چطور خوب بنویسیم حتی اگر تا به حال چیزی ننوشتیم. در این مقاله اسرار نویسندگی را به تو یاد می دهم تا بتوانی نوشته هایی … ربات ها هم یک روز احساس خواهند داشت پس به عنوان یک انسان لازم نیست در … بگذار داستانی را بگویم تا یخت باز شود. … اما در دلم یک راز نهفته بود راز که بعد از۶سال هنوز هم نهفته«چگونه از … |
برچسبها:باران که می بارد جدایی درد دارد....... - رویای خیس - blogfa, بچه های نیمه شب, برای تو که دیگر برای من نیستی, چطور خوب بنویسیم حتی اگر نویسنده خوبی نیستیم | اثرگذاری, حرف هایی برای خدا ..., حرفهای تکان دهنده, حس با تو بودن, خدایا - حرفهای خلوت من وخدا...., خسته ام از تمام نداشته هایم...., درد دل و دلتنگی, دل نوشته ها - عاشقانه آرام, دل نوشته های من, دلم یک جای دنج می خواهد..., سرنوشت عشق, سلام به سیمرغ - بادبادک, صبح و سلام, عاشقانه هاي پاك- Pure Love - جملات عاشقانه: نامه هاي عاشقانه ..., فقط من و خدایم, کلبه ی آرام دل, متن عاشقانه زیبا ❤️ جملات عاشقانه کوتاه به همراه عکسهای زیبا, نامه هائی که بدستت نرسید ., نامه های صمد بهرنگی, هرکه دلش تنگه بیاد تو.., یک روزهایی دلم میخواهد خودم نباشم - شهروند آنلاین